سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که تکبّر می ورزد، چیزی فرا نمی گیرد . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 87 خرداد 17 , ساعت 2:16 صبح
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الهی نامه حکایتی از القاءات سبّوحی است که از تحوّلات روحی و تفکّرات عقلی و هیجان قلبی و هیمان شهودی به صورت طایفه ای از کلمات قصار به منصّ? تحبیر و ترصیف ظهور یافته است که مورد توجّه نفوس مستعده شایق به کمال واقع گردیده است. خداوند سبحان همگان را از مَأدب? رحمت رحیمیّه اش «قرآن کریم» توفیق استفادت عطا فرماید؛ یا أیّها الذین آمنوا إستَجیبُوا لله و لِلرَّسول إذا دَعاکُم لِما یُحییکم. جمعه22 ع ا سنه 1419 ه ق 26/4/1377 ه ش. حسن حسن زاده آملی
 ................................................................................................ بسم الله الرحمن الرحیم
الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!
 الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهی، «یا مَن یعفو عن الکثیر و یعطی الکثیر بالقلیل»، از زحمت کثرتم وا رَهان، و رحمتِ وحدتم ده! الهی، سالیانی می پنداشتم که ما حافظ دین توایم، «أستغفِرُکَ اللهُمَّ !» در این لیل‍ة الرّغائب 1390 ه.ق. فهمیدم که دین تو حافظ ماست، «ألحمدک اللهُمّ!». الهی، چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گویم که خِرَد مدهوش و بیهوش است. الهی، ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای، و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای. الهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم. «یا نورَ السموات و الأرض، أنعَمْتَ فَزِدْ!» الهی، شأن این کلم?کوچک که به این علوّ و عظمت است، پس «یا علی یا عظیم»، شأنِ متکلّمِ این همه کلمات شگفت لاتتناهی چون خواهد بود؟ الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم! الهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم؟ الهی، چگونه گویم نشناختمت که شناختمت، و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت. الهی، چون عوامل طاحونه،‌ چشم بسته و تن خسته ام؛ راه بسیاری می روم و مسافتی نمی پیمایم. وای من اگر دستم نگیری و رهایی ام ندهی! الهی، خودت آگاهی که دریای دلم را جزر و مدّ است؛«یا باسط» بسطم ده و «یا قابض» قبضم کن! الهی، دست با ادب دراز است و پای بی ادب؛ «یا باسِطَ الیدَینِ بِالرَّحْمَه، خُذْ بیدی!» الهی، بسیار کسانی دعوی بندگی کرده اند و دم از ترک دنیا زده اند، تا دنیا بدیشان روی آوَرْد، جز وی همه را پشت پا زده اند. این بند? در معرض امتحان در نیامده شرمسار است، به حق خودت «ثَبِّتْ‌ قلبی علی دینک!» الهی، ناتوانم و در راهم و گردنه های سخت در پیش است و رهزنهای بسیار در کمین و بارِ گران بر دوش. یا هادی (إهدنا الصراط المستقیم* صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین!) الهی، از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام، از انس و جان شرمنده ام، حتی از روی شیطان شرمنده ام، که همه در کار خود استوارند و این سست عهد، ناپایدار. الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر! الهی، عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد؟ الهی، عارفان گویند «عَرِّفْنی نَفْسَک»، این جاهل گوید «عَرِّفنی نَفْسی!» الهی، اهل ادب گویند به صدرم تصرفی بفرما، این بی ادب گوید بر بطنم دست تصرّفی نِه! الهی، در راهم؛ اگر در باره ام گویی (لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً)، چه کنم؟ الهی، آزمودم تا شکم دایر، دل بایر است. «یا مَن یحیی الأرض المیته» دلِ دایرم ده! الهی، همه گویند خدا کو، حسن گوید جز خدا کو. الهی، همه از تو دوا خواهند، و حسن از تو درد خواهد. الهی، آن خواهم که هیچ نخواهم. الهی، اگر تقسیم شود به من بیش از این که دادی نمی رسد، «فَلَکَ الْحَمد!» الهی، همه گویند بده، حسن گوید بگیر. الهی، همه سرِ آسوده خواهند، و حسن دلِ آسوده. الهی، همه آرامش خواهند، و حسن بی تابی؛ همه سامان خواهند؛ و حسن بی سامانی. الهی، چون در تو می نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم. الهی، از من برهان توحید خواهند، و من دلیل تکثیر. الهی، از من پرسند توحید یعنی چه، حسن گوید تکثیر یعنی چه. الهی، از نماز و روزه ام توبه کردم، به حق اهل نماز و روزه ات توب? این نا اهل را بپذیر!


لیست کل یادداشت های این وبلاگ